پوستر 79مین دوره مراسم اسکار معرفی شد
سینمای ما- پوستر 79مین مراسم اسکار که در فوریه آینده برگزار میشود به نمایش درآمد و نکته جالب در طراحی آن، درج جملاتی در سرتاسر پس زمینه آن است. دیالوگهای مشهور و خاطره انگیزی از فیلمهای مشهور 70 سال گذشته که جزو زبان محاورهای مردم شدهاند در پس زمینه تصویر مجسمه اسکار آورده شده است.
سید جنیس، رییس آکادمی علوم و هنرهای تصویری با طنز درباره ایده دیالوگهای فیلم در پس زمینه پوستر میگوید: «چیزی که ما داریم عدم موفقیت در برقراری ارتباطهایمان است. ما آن را به شکل درشت میبینیم و با خودمان میگوییم "یک فکری توش هست" بله، این یکی زورش زیاد است»
او ادامه میدهد «اینها دیالوگهای فراموش نشدنیای هستند که در صحبتهای روزمره، ملاقاتها، مهمانیها یا قدمزنی در خیابان میشنوید. اینها آرام به افکار ما وارد شدهاند و راه مختصرتری برای بیان حسهایمان ایجاد کردهاند. اگر یک تصویر ارزش هزاران کلمه را داشته باشد در عوض هر یک از این دیالوگها حداقل ارزش 500 کلمه را دارند.»
به گزارش سایت سینمای ما جنیس ادامه میدهد : «طراحان ابتدا فقط میخواستند دیالوگهایی از فیلمهای اسکاری را بگذارند اما بعدها این ایده را به فیلمهای نامزد اسکار گسترش دادند.» با این وجود همه دیالوگها بجز یکی از فیلمهای نامزد جایزه اسکار از سال 1936 تا 2005 انتخاب شده است.
جنیس درباره دیالوگ مشهور پدرخوانده میگوید: «و یقینا ما باید احتمالا پرکاربردترین دیالوگ یک فیلم را اضافه میکردیم "میخوام پیشنهادی بهش بکنم که نتونه رد کنه"»
طراحی و اجرای پوستر توسط آژانس تبلیغاتی لوسآنجلس TBWA Chiat-Day انجام شده و عکاس مجسمه اسکار آلبرت واتسون بودهاست. پوستر روی کاغذ بسیار مرغوب قابل بازگشت به طبیعت و در ابعاد 27 در 40 چاپ شده است و دارای زمینهای سیاه و دیالوگهای فیلم به رنگ طلایی متالیک است که فونت هر دیالوگ با حال و هوای فیلم منطبق شده است.
جنیس میگوید: «آکادمی قصد دارد پوسترها را برای نویسندگان زنده این دیالوگها بفرستد. این راه خوبی برای تشکر کردن از آنها است.»
نزدیک 65000 پوستر در تمام دنیا پخش خواهد شد و از طریق وب سایت آکادمی هم قابل خریداری خواهد بود. نامزدهای کسب جوایز 79مین دوره مراسم اسکار در 23 ژانویه سال آینده معرفی شده و مراسم اعلام برندگان نهایی در جشن باشکوهی در کداک تیتر در25 فوریه برگزار خواهد شد.
دیالوگهای خاطرهانگیزی که روی پوستر نوشته شده است عبارتند از:
نمیتونی ببینی که من تو رو داشته باشم؟ یه کم ویسکی بهم بده. (از زیگفیلد بزرگ- 1936)
بعضی وقتا اینقدر خوشگلی که دهنم قفل میشه. (از نمیتوانی این را با خودت ببری- 1938)
راستش عزیزم، من هیچ اهمیتی نمیدم. (از بر باد رفته- 1939)
میکشمت، خوشگل من، و همینطور سگت رو. (جادوگر شهر از-1939)
ازت میخوام که با من ازدواج کنی، تو کوچولوی احمق. (از ربکا-1940)
رزباد! (از همشهری کین- 1941)
یکی حواسش به توئه بچه. (کازابلانکا- 1943)
نه، زمین گلف چیزی بجز یک اتاق بیلیارد که اومده باشه بیرون نیست. (به راه خودم میروم- 1944)
یکی خیلی زیاده و هزار دونهاش کافی نیست. (تعطیلات از دست رفته- 1945)
من هیچی ندیدم. من باید تو خونه میموندم و میفهمیدم که داره واقعا چه اتفاقی میافته. (از بهترین سالهای زندگی ما- 1946)
تو چیز زیادی نمیخوای. تو فقط یه ماه میخوای... با یه کم جعفری! (از توافق آقایان- 1947)
سستی، نام تو زن است. (از هاملت- 1948)
تو یه جوری پولها رو دور میریزی که انگار پول هستن. (از تمام مردان شاه- 1949)
خیلی خوب آقای دمیل، من برای گرفتن کلوزآپم آمادهام. (از سانست بولوار- 1950)
استلا! (از اتوبوسی بهنام هوس- 1951)
خب، من چی هستم؟ من یه سرباز بدون درجهام. و اون طوری که اکثر شهروندان بهش نگاه میکنن، دو درجهای از هیچی بالاتره. (از از اینجا تا ابدیت- 1953)
من میتونستم کلاس داشته باشم، میتونستم برنده باشم، میتونستم یه کسی باشم، عوض یه مفتخور. چیزی که الآن هستم. (از در بارانداز- 1954)
یک انگلیسی قربان هیچوقت درباره شرطبندی شوخی نمیکنه. (از دور دنیا در هشتاد روز- 1956)
بازی نکردن و همهاش کار کردن از جک یک پسر خستهکننده ساخته. (از پل رود کوای- 1957)
این حماقت در کل تاریخ روابط بشری همتا ندارد. (از جی جی- 1958)
شما میتوانید جمجمه یک مرد را بشکنید. میتوانید او را دستگیر کنید. میتوانید او را درون سیاهچال بیاندازید. اما چطور میتوانید اتفاقاتی که در حال وقوع است را کنترل کنید؟ چطور میتوانید با یک فکر بجنگید. (از بن هور-1959)
وقتی که عاشق یه مرد زندار میشی، نباید خط ابرو بکشی. (از آپارتمان- 1960)
بیاین تو، بیاین تو! ما گازتون نمیگیریم- تا وقتی که میدونیم شما بهترین. (داستان وست ساید- 1961)
اسیر نگیرین! اسیر نگیرین! (از لارنس عربستان- 1962)
کاملا ثابت شده که مشروب زیاد آرزوهای یه مرد رو از بین میبره. حقیقتا توی یه مرد علاف این کارو میکنه. (از تام جونز- 1963)
آقایان، اینجا نمیتونین بجنگین. اینجا اتاق جنگه. (از دکتر استرنج لاو- 1964)
بچههای فونتراپ بازی نمیکنن. رژه میرن. (از آوای موسیقی- 1965)
کاش اون بطری خالی میبود جرج! تو نمیتونی جلوی یه مشروب خوب مقاومت کنی، و نه در مورد حقوقت. (از چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد- 1966)
اونا صدام میزنن «آقای تیبز» (از در گرمای شب- 1967)
چیزی که ما اینجا داریم، شکست تو ارتباطمونه. (لوک خوش دست- 1967)
درهای پوسته قرمز رو باز کن هال. (از 2001 یک ادیسه فضایی- 1968)
فکر میکنی به اندازه کافی دینامیت کار گذاشته بودی بوچ؟ (از بوچ کسیدی و ساندانس کید- 1969)
من دارم اینجا قدم میزنم! من دارم اینجا قدم میزنم! (از کابوی نیمه شب- 1969)
ما تموم مدت میخوایم کثافتو از توی اون با لگد بندازیم بیرون و میخوایم اونو ازش بیرون بیاریم بیرون مثل مدفوع از توی غاز! (از پاتون- 1970)
این دویل هستش. من روی یه غورباقه نشستم. (از ارتباط فرانسوی- 1971)
میخوام بهش پیشنهادی بکنم که نتونه رد کنه. (از پدرخوانده- 1972)
من عاشق وقتیام که مردا پوست میاندازن. (دیوارنوشتههای آمریکایی- 1973)
خب، اگه راستشو بخوای، یه کم دروغ گفتم. (از محله چینیها- 1974)
بندازش برای من رییس! من حرکت کردم! (از پرواز بر فراز آشیانه فاخته- 1975)
آتیکا! آتیکا! (از بعد از ظهر سگی- 1975)
من خیلی داغ کردم و نمیخوام دیگه این طوری باشم. (شبکه- 1976)
پولو دنبال کن. (از تمام مردان رییس جمهور- 1976)
فورس با این قدرتش زیاد میشه! (از جنگهای ستارهای- 1977)
استنلی، اینو دیدی؟ این همونه. این چیز دیگهای نیست. این همونه. از این به بعد، خودتی و خودت. (از شکارچی گوزن- 1978)
وحشت. وحشت. (از اینک آخرالزمان- 1979)
من یه حیوون نیستم. من یه آدمیزادم. من یه مردم. (از مرد فیلنما- 1980)
میخوای برقصی؟ یا میخوای فقط اداشو در بیاری؟ (از در دریاچه طلایی- 1981)
ای تی به خونه زنگ بزن. (از ای تی موجود ماورازمینی- 1982)
بهترین خلبانی که تا به حال دیدم کیه؟ خب، آآآآ، داری نگاش می کنی. (از کار درست- 1983)
باد در موها! انتها در قلم! (از دوران مهرورزی1983)
آیا بهش بیاعتنایی کردهام؟ آیا باهاش ازدواج کردهام؟ (از شرف خانواده پریتزی- 1985)
خفه شو! خفه شو و درد بکش! درد بکش! (از جوخه- 1986)
به هوش بیا! (از ماهزده- 1987)
حرص خوبه. (از والاستریت- 1987)
ده دقیقه تا واپنر. (از مرد بارانی- 1988)
اگه بسازیش، اون میاد. (از سرزمین رویاها- 1989)
اگه فراموش کنم که بهت بگم بعدا، امشب یک شب فوقالعاده دارم. (از زن زیبا- 1990)
صبح بخیر کلاریس. (از سکوت برهها- 1991)
تو نمیتونی حقیقت رو حس کنی. (چند مرد خوب- 1992)
حقیقت هلن همیشه جواب درسته. (از لیست شیندلر- 1993)
مامانم همیشه بهم میگفت زندگی مث یه جعبه شکلات میمونه. هیچوقت نمیدونی چی قراره گیرت بیاد. (از فارست گامپ- 1994)
پولو بهم نشون بده! (از جری مگوایر- 1996)
هر وقت سلام کنی منو داری. (از جری مگوایر- 1996)
من سلطان جهانم! (از تایتانیک- 1997)
تو کاری میکنی که من بخوام آدم بهتری باشم. (از بهترین شکل ممکن- 1997)
محرمانه، در QT، و خیلی Hush-Hush (سری) (از محرمانه لس آنجلس- 1997)
من یک مرده هستم و هیچ سودی هم ندارم. (از شکسپیر عاشق- 1998)
اون پوسترایی رو که نوشته بود «امروز اولین روز بقیه عمرتونه» رو یادت میآد؟ خب این برای همه روزها بجز یکیش صادقه. روزی که مردی. (از زیبایی آمریکایی- 1999)
اسم من گلادیاتوره. (از گلادیاتور- 2000)
فردو! (از ارباب حلقهها: رهروان حلقه- 2001)
زرق و برق قدیمی رو نشونشون بدین. (از شیکاگو-2002)
شما هیچوقت کل یه زندگی دور نمیاندازین مگر اینکه یه کم خراب شده باشه. (سیبیسکویت- 2003)
به من چرند نگو مرد. (از ری- 2004)
نه، اگه کسی مرلوت سفارش بده، من از اینجا میرم. (از راههای جانبی- 2004)
کاش می دونستم که چطور تو رو ترک کنم. (از کوهستان بروکبک- 2005)